سعید توکلی؛ محمد هادی منصور لکورج
چکیده
تحقیق حاضر به بررسی تأثیر شبکههای اجتماعی در تغییر ویژگیهای شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد واحد تهران غرب بود. بر طبق جدول مورگان 260 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری ...
بیشتر
تحقیق حاضر به بررسی تأثیر شبکههای اجتماعی در تغییر ویژگیهای شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد واحد تهران غرب بود. بر طبق جدول مورگان 260 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای جمعآوری داده و اطلاعات در این تحقیق شامل پرسشنامه محقق ساخته شبکههای اجتماعی و پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی گلدبرگ (1999) بودند. یافتههای این تحقیق نشان داد 47 درصد از تبیین واریانس مربوط به تغییر ویژگیهای شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب متأثر از شبکههای اجتماعی است. همچنین نتایج آنالیز واریانس رگرسیونی مقدار ثابت و ضریب متغیرهای میزان استفاده، نوع استفاده و میزان اعتماد به کاربران به ترتیب برابر با 222/0، 295/0، 174/0 و 423/0 به دست آمد و با توجه به مقدار آماره آزمون t و سطح معناداری کمتر از 05/0 حضور ضرایب رگرسیونی مقدار ثابت و ضریب متغیرهای میزان استفاده، نوع استفاده و میزان اعتماد به کاربران تأیید شد. نتیجه این مطالعه نشان داد شبکههای اجتماعی در تغییر ویژگیهای شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب تأثیر دارد.
زهرا خواجه علی جهانتیغی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و رشته تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود و جامعه آماری این مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در چهار حوزه تحصیلی فنی و مهندسی، مدیریت و حسابداری، روان شناسی و علوم تربیتی و آموزش زبان انگلیسی به حجم 6500 نفر بودند. با استفاده از فرمول کوکران 363 دانشجو با ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و رشته تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود و جامعه آماری این مطالعه شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در چهار حوزه تحصیلی فنی و مهندسی، مدیریت و حسابداری، روان شناسی و علوم تربیتی و آموزش زبان انگلیسی به حجم 6500 نفر بودند. با استفاده از فرمول کوکران 363 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه سواد اطلاعاتی سیامک و داورپناه (2009) بود. یافته های این مطالعه نشان داد بین گروه روان شناسی و علوم تربیتی و مدیریت و حسابداری اختلاف معنیداری وجود دارد (05/0 > P) و میانگین در گروه روان شناسی و علوم تربیتی بالاتر از مدیریت و حسابداری بود. همچنین بین گروه فنی و مهندسی و مدیریت و حسابداری اختلاف معنیداری مشاهده شد (05/0 > P) و میانگین در گروه فنی و مهندسی بالاتر از مدیریت و حسابداری بود. در مابقی حوزه های تحصیلی تفاوت معنیداری مشاهده نشد. پیشنهاد می شود جهت ارتقای سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان اقدام به برگزاری کارگاه هایی با هدف بالا بردن سواد رایانه ای و سواد کتابخانه ای دانشجویان و ترویج فرهنگ پژوهش محوری گردد.